به گزارش دانا رضوی، حضرت آیت الله جوادی آملی در جلسه درس اخلاق هفتگی به شرح حکمت ۱۱۵ نهج البلاغه پرداختند و بیان داشتند: سید رضی(رضوان الله تعالی علیه) در حکمت ۱۱۵ نهج البلاغه نقل می کند: «وَ قِیلَ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع كَیفَ نَجِدُكَ یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ» از وجود مبارک حضرت سؤال شد ما چگونه شما را می یابیم؟ «قَالَ كَیفَ یكُونُ حَالُ مَنْ یفْنَى بِبَقَائِهِ وَ یسْقُمُ بِصِحَّتِهِ وَ یؤْتَى مِنْ مَأْمَنِه»؛ ظاهراً سائل عبدالله بن جعفر است که سؤال می کند ما چگونه شما را بیابیم تا از سنت و سیرت شما، خود و جامعه را اصلاح کنیم، وضع اخلاقی ما نسبت به خودمان و جامعه حل بشود؟ وجود حضرت امیر(سلام الله علیه) در جواب عبدالله بن جعفر فرمود: کسی که در حینی که باقی است و زندگی اش را ادامه می دهد، دارد از بین می رود و در حالی که صحیح است بیمار می شود و در حالی که احساس امنیت می کند آسیب می بیند، حالش چگونه باید باشد؟!
ایشان در توضیح این جملات بیان داشتند: بهشت عالمی ثابت و دار البقاء است، انسان در بهشت، ثابت است چون بهشت جای دگرگونی نیست اما این دنیا، جهان حرکت است، هم انسان در درون و بیرون متحرک است و یکسان نیست، هم جهان خارج مرتّباً در سیلان و حرکت است و هم پیوند این دو متحرّک، متحرّک است، این گونه نیست که رابطه انسان با جهان یا رابطه جهان با انسان همیشه یکسان باشد. چون خود جهان در تغییر است، یک؛ چون خود انسان در تغییر است، دو؛ این دو تا متغیر چون حرکت های اینها یکسان نیست الا و لابد برخورد اینها هم متغیر است، این سه.
ایشان ادامه دادند: ما با سه حرکت متغیر روبرو هستیم همان حرکتی که در درون انسان، انسان کودک را بالغ و رشید می کند، همان حرکت است که فرتوت و فرسوده می کند و به دیار مرگ می برد. همین دنیایی که بالنده است و بهاری دارد، پاییز و زمستانی هم دارد سرد و گرمی هم دارد. فرمود ما یک مثلثی داریم که هر سه ضلعش در دگرگونی است. بنابراین شما چه توقعی دارید که ما همیشه سالم باشیم؟ چون از همان راهی که سلامت پیدا می شود بیماری هم یافت می شود و از همان راهی که حیات پیدا می شود مرگ پیدا می شود. همان راهی که امنیت پیدا می شود ناامنی پیدا می شود!
حضرت آیت الله جوادی آملی اظهار داشتند: اینگونه از بیانات نورانی را گاهی حضرت در جواب سؤال افراد بیان داشته اند و گاهی خود حضرت امیر بدون اینکه کسی از او بپرسد دنیا را تعریف می کند می گوید شما اصلاً نمی دانید کجا می روید: «نَفَسُ الْمَرْءِ خُطَاهُ إِلَى أَجَلِه»، هر نفسی که می کشید یک قدم به قبر نزدیک می شوید. نه آینده را می دانید نه این قدمها را بررسی می کنید. اگر کسی اهل حساب باشد این فرورفتن و فرو آمدن نفس را های و هوی الهی می داند. از طرفی دیگر وضع دنیا را بخواهید حساب بکنید اینطور نیست که وضع دنیا یک وضع حکیمانه باشد، دنیا جای آزمون است.
ایشان اظهار داشتند: امیرالمومنین در کلمه دیگری بیان می دارند که وضع دنیا این است که «إِذَا أَقْبَلَتِ الدُّنْیا عَلَى أَحَدٍ أَعَارَتْهُ مَحَاسِنَ غَیرِهِ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ عَنْهُ سَلَبَتْهُ مَحَاسِنَ نَفْسِه» وضع دنیا و مردم دنیا این است که اگر دنیا به کسی رو کرد خیلی از فضائل و برکاتی که مال دیگران است بنام او ثبت می کنند و اگر دنیا از کسی رو برگرداند فضائل او را هم به نام دیگران می نویسند با اینکه این فضیلت ها را ندارد.
ایشان سپس ادامه دادند: اگر دنیای طبیعی را بشناسی که حرکتهای گوناگونی دارد، این سه ضلع مثلث دائماً در تغییر است، دنیا یک ضلع، انسان در درون و بیرون یک ضلع دیگر، رابطه جهان و انسان ضلع سوم، هر سه ضلع در تغییر و دگرگونی است هیچ چاره نیست که انسان به یک واحدی تکیه کند. این است که اگر کسی موحد بود هم پیوندش با خدا ثابت است هم عنایت الهی نسبت به او ثابت است هم این دو تا پیوندها در ثبات برقرار دارد این ﴿فَرَوْحٌ وَ رَیحانٌ وَ جَنَّةُ نَعیمٍ﴾ دائماً راحت است. لذت زندگی را فقط مردان الهی چشیدند و می چشند، راحت اند، هیچ نگرانی که چه خواهد شد و چه می شود، چه کسی می آید و چه کسی می رود، ندارند.
ایشان بیان داشتند: عده ای از بزرگان طرزی زندگی کردند که در تمام مدت عمر ای کاش نگفتند، چون می دانستند که همه با نظم اداره می شود. عبدرحمان بودند اما دیگران با سه ضلع سیال روبرو هستند لذا همیشه در زحمت هستند و نگرانی های درونی دارند.