دانا رضوزی/ غلامرضا سازگار، شاعر و مداح پیشکسوت آئینی که مهمان برنامه «نشان ارادت» از شبکه دو بود، درباره دوران کودکی خود گفت: آن زمان هیأت بچهها را درست میکردیم. نونهالان جلسه میگرفتند و من از همان بچگی منبر میرفتم و برای بچهها میخواندم. آرام آرام گفتند صدایم خوب است و باید بروم برای بزرگ ترها بخوانم. اولین بار سوم شعبان بود و برای روضه دعوتم کردند. اتفاقا همانطور که داشتم میخواندم ملاحسین آمد و نشست گوش داد و آخر جلسه گفت: تو تا حالا کجا بودی که من تورا ندیدم. خیلی آرزو داشتم که جلوی او بخوانم. از آن زمان من را به جلسات خودش دعوت کرد که بزرگانی آنجا حضور داشتند. حاج محمود صنعتی، حاج مولوی و حاج شیخ عباس نجار در این جلسات حضور داشتند.
او در پاسخ به این سوال که آیا نذر کرده بودید اگر مداح شوید، در حرم عبدالعظیم بخوانید، بیان کرد: این برایم افتخاری است. نانوا و شاطر بودم. ۴۰ هفته نذر کردم بروم حرم عبدالعظیم، از این نانوایی بیرون بیایم و مداح شوم. هفته چهلم که خواندم فردایش حاج احمد رحیمزادگان من را به ناهار دعوت کرد و گفت دیگر حق نداری بروی شاطری کنی و یک عبا به من هدیه داد. اولین هیأتی که میرفتم هیأت شاه نجف در سرآسیاب دولاب تهران بود و هنوز هم برقرار است.
این مداح اهل بیت توضیح داد: در زمان شاه تحت تعقیب بودم و حکم تیرم را داده بودند. شعرها و نوحههایی که برای انقلاب و شهدای هفده شهریور میگفتم در جلسات خوانده میشد.
باید اول قدردان امام حسین(ع) و بعد قدردان این ملت باشیم
او درباره بازشدن راه و آسان شدن سفر به کربلا تاکید کرد: ما باید اول قدردان خود امام حسین(ع) و بعد قدردان این ملت باشیم. گوشت و خون این ملت با امام حسین(ع) ممزوج شده است. پیغمبر(ص) فرمود محبت حسین حرارتی است در دلهای مومنین که هیچ وقت خاموش نمیشود.
حاج غلامرضا سازگار درباره وظایفی که برعهده ستایشگران و مداحان است، اظهارکرد: باید از جان و دل بخوانند. اول امام حسین(ع) را ببینند و پشت سر ایشان مردم را ببینند. به خاطربیاورند این مردم چه فداکاری برای امام حسین(ع) چه کردند.
او در پاسخ به اینکه اگر در عالم رویا و مکاشفه با ابی عبدالله روبرو شوید چه میگویید، بیان کرد: میگویم آقا من را از خودتان جدا نکنید و جوابم نکنید. دستم را که گرفته اید رها نکنید. این کار را نمیکند. دلم خوش است که عمری به پای گلزارم/ مباد آنکه برون افکنی ز گلزارم/ دو قطره اشک خجالت، هزار کوه گناه/ کرامتی که همین است جنس بازارم/ پر از توام، به تهی دستیم نگاه نکن/ مگو که هیچ ندارم، ببین تو را دارم/ به حشر هم که برانی مرا زخویش/ هنوز از این که نام تو بردم، به تو بدهکارم.
این شاعر اهل بیت توضیح داد: وقتی بچه بودم پدرومادرم سردابی داشتند که در آن قالی زده بودند و من برای اینکه آنها بیدار نشوند کتاب جودی را برمیداشتم و به زیرزمین میرفتم. برق نبود. چراغ لامپدار داشتیم و روشن میکردم. بعد شعرهای جودی را میخواندم و حفظ میکردم.
گناه انسان را از اهل بیت دور میکند
او درباره اینکه چه کنیم امام حسین(ع) درتمام زندگی ما حضور داشته باشد و فقط محرم و صفرها به یاد او نباشیم، بیان کرد: اول اینکه در مجالس امام حسین(ع) زیاد شرکت کنید. دوم اینکه گناه نکنید. گناه انسان را از اهل بیت دور میکند. اگر خدای نکرده گناهی پیش آمد فورا توبه کنید. کسی که در مجلس امام حسین(ع) برود، امام حسین(ع) او را ول نمیکند. مثل میرزا عباس واعظ که وقتی جوان بود رفت روضه خواند و خیلی بدصدا بود. به او پول دادند که روی منبر نرود. بسیار فقیر بود. یک شب در مجلس امام حسین(ع) گفت ای امام حسین(ع) اگر من کارگر فلان جا بودم یک حقوق بازنشستگی به من میدادند. پسرپیغمبر هستی ولی نوکردار خوبی نیستی. از دهنش پرید این را گفت. شب خواب دید امام حسین(ع) به او گفت میرزا عباس من به تو گفتم بیا نوکر من شو. گفت نه آقا. نمیخواهی میروم. فرمود حالا آمده ام بگویم میخواهمت. آمده ام انتخابت کنم. صبح از خواب بیدار میشود. فرهادمیرزا که شاهزاده بود میفرستد و میگوید که میرزا عباس بیاید خانه ما روضه بخواند. میگوید من نمیآیم. روضه بلد نیستم. صدا ندارم. میگوید اگر نیایی فرهاد میرزا گفته است بیایم و تورا به زور ببرم. میرود و جلوی فرهاد میرزا مینشیند و میگوید قربان شما که میدانید من صدا ندارم. فرهاد میرزا میگوید برو منبر و حرف نزن. روی منبر رفت و گفت اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِاللّهِ الْحُسَیْن (ع) و صدای ضجه و گریه مردم بلند شد. اینقدر از مردم گریه میگیرد و خوب میخواند که وقتی پایین میآید خودش تعجب میکند.
یاد خوابی که دیده نیست و فرهاد میرزا میگوید مردم اگر روضه خوان میخواهید دعوت کنید، میرزا عباس را دعوت کنید. دیشب خواب دیدم امام حسین(ع) فرموده است میرزا عباس را به نوکری قبول کردیم. من به امر امام حسین(ع) دعوتش کردم.
سازگار تاکید کرد: امام حسین(ع) ارباب خوبی است و ما قدرش را نمیدانیم. به قول مرحوم سیدمصطفیهاشمی دانا که میگفت یا امام حسین(ع) تو اربابی که ما میخواستیم بودی اما ما نوکری که تو میخواستی نبودیم.
آرزو دارم امام حسین من را قبول کند
او درباره اینکه چه آرزویی داری، خاطرنشان کرد: آرزو دارم امام حسین نگوید تو از ما نیستی و من را قبول کند. البته قبول کرده و عنایتهایی شده است که الان نمیتوانم اینجا برای شما بگویم. عاشورا بود و خواندم. سرما خورده بودم و صدایم گرفته بود. هرکاری میکردم صدایم باز نمیشد. یک نفر گفت برو کاری کن. دنبال کاسبی برو. تو دیگر صدا نداری. دلم خیلی شکست. توی ماشین نشستم و بنا کردم به راز دل گفتن با امام حسین(ع)، آقا من را وسط گود آوردی و حالا ولم کردی. حاج خانم گفت سفره امام حسن(ع) بیانداز صدایت خوب میشود. مهمانی گرفتیم و سفره امام حسن(ع) برگزار کردیم. خودم مشهد بودم و دیدم صدایم بازشده است. پای منبرانصاریان روی موج جمعیت شش دنگ میخوانم. به منزل زنگ زدم و همسرم گفت حاج مهدی پسرمرشد اسماعیل مرحوم به خانه ما آمده است و میگوید شما سفره امام حسن(ع) دارید. گفتم بله. گفت من خواب دیده ام به من گفته اند خانه آقای سازگار سفره امام حسن(ع) است. برو آنجا و روضه امام حسن بخوان. شعرخودش را هم بخوان. دیدمش و گفتم چه شعری خواندی. گفت: ای ماهی دریا برایت گریه کرده/ پیغمبر و زهرا برایت گریه کرده/ عالم محیط غربتت، زائر ندارد تربتت/ مظلوم حسن جان، مظلوم حسن جان.
این مداح اهل بیت درپاسخ به این سوال که چرا حضرت زهرا(س) پای ولایت ایستاد، تاکید کرد: میدانست اگر ولایت نباشد دین نیست. اینها میخواستند رکن دین را از بین ببرند.
حاج غلامرضا سازگار درباره همسرش بیان کرد: در سلامتی و بیماری بارها با هم به مکه و کربلا رفتهایم. الان هم که از کارافتادهام همراه و شریک زندگی من است. امیدوارم خود امام حسین(ع) به او اجر بدهد.
برای زن و بچههایی که روضه نمیروند، روضه را به خانه بیاوریم
او همچنین درباره روضههای خانگی گفت: باید روضههای خانگی داشته باشیم. برای زن و بچههایی که به روضه نمیروند، روضه را به خانه بیاوریم. سراغ طبیب نمیروند طبیب سراغشان میآید. ماهی یک روز یا هفتهای یک روز در خانه روضه بگیرند. فامیل را هم دعوت کنند. وقتی نام امام حسین(ع) در خانهای برده شد بلا از این خانه بیرون میرود و برکت میآید. مداح باید با قرآن انس داشته باشد. اول قرآن و بعد روضه را تعلیم کند. روزی به دیدن پدر مرحوم ذوالفقاری مداح رفتم. بیمار بود و در خانه افتاده بود. گفت تنهایی ۴۰۰ مرتبه قرآن را ختم کردختم.
این مداح اهل بیت درباره تلاشهای ستاد بازسازی عتبات و انتقاد برخی به پولی که در این راه خرج میشود، توضیح داد: به من گفتند این پولها را به فقرا بدهید. گفتم خود فقرا این پولها را برای آبادانی حرم امام حسین علیهالسلام میدهند. پیغمبر(ص) میخواست قبیلهاش را به خداپرستی دعوت کند. اول شتر کشتند و در خانه ناهار دادند. وقتی سفره امام(ع) پهن میشود یک مشت فقیر و بیچاره میآیند که برخی برنج گیرشان نمیآید و همسر و بچه خود را میآورند. پیغمبر(ص) فرمود فاطمه(س) جان زمانی میآید که این مردم گرمای تابستان و سرمای زمستان حالیشان نیست. حتی اگر خرجی نداشته باشند خرجی خودشان را خرج امام حسین(ع) میکنند. اگر دردی از دل برنمیدارند دردی روی دلها نگذارند.