تاریخ : یکشنبه, ۴ آذر , ۱۴۰۳
حجت‌الاسلام دغانلو:

بلاگرها درحال ترویج اسلام صورتی در اینستاگرام هستند

  • کد خبر : 1380
  • 21 تیر 1403 - 8:50
بلاگرها درحال ترویج اسلام صورتی در اینستاگرام هستند
حجت‌الاسلام دغانلو گفت: متاسفانه ما امروز می‌بینیم در فضای مجازی طرف با هر شکل و شمایلی بدون اینکه عقبه درسی و بنیه علمی او مشخص باشد، به مردم ذکر توصیه می‌کند.
در ماه محرم همه طیف آدمی با هر عقیده و ظاهری به مجالس می‌آیند، این حزن عمومی ناشی از چیست؟ماه محرم و عزای آقا سیدالشهدا یک مطلب فطری است. هرکسی سر سوزنی ایمان داشته باشد و درگاه احدیت خداوند را عبادت کرده باشد، ماه محرم یک حزن فطری به او می‌دهد. روایتی از امام صادق(ع) است که حضرت می‌فرمایند شِيعَتُنا خُلِقُوا مِنْ فاضِلِ طِينِتِنا، شیعیان ما از اضافه گل ما خلق شدند.یک کسی خواست که نشانه این خلقت طینیه را از امام بپرسد که ما از کجا مطمئن شویم که از اضافه گل شما هستیم؟ امام صادق فرمود نشانه این است که یحزنون لِحزننا، وقتی ما محزونیم، شیعیان ما هم هاکذا، یفرحون لفرحنا، و لذا این یک بشارتی است برای همه عزاداران که ان‌شاءالله ما به حضرات معصومین در این غم عظما و در این ماتم اقتدا می‌کنیم.* منبر رفتن را از چه زمان شروع کردید و در جلسات حضور پیدا کردید؟من اول مداح بودم. شاید ۲۰، ۲۵ سال از این ماجرا گذشته است. جلسه‌ای به نام بیت‌الاحزان حضرت زینب داشتیم که می‌خواندیم. در همان جلسه بنا بر اقتضا، چون مداح و سخنران پیشانی کار هستند، می‌دیدم که بعضی از رفقا مطالبی را مطرح می‌کنند و ناخودآگاه، به سمت روایت سوق پیدا کردیم.در همان ۱۲،‌ ۱۳ سالگی و در آن عالم بچگی خودمان، برای آنها روایت و حدیث می‌خواندیم. برای این کار کتاب‌ها را بررسی می‌کردم و به واسطه جلسه سیدالشهدا به حوزه علمیه ترغیب شدم. آن زمان استادم مرحوم حاج آقای مجتهدی(ره) در طلبه شدن من بی‌تاثیر نبودند.
ابتدای طلبگی با منبر رفتن شروع شد اما تا سال‌ها بعد از طلبگی هم همچنان می‌خواندم و بعد که معمم شدم، از حضرت استاد اجازه گرفتم و ایشان فرمودند شما دیگر مردم را موعظه کنید. دوستان هم‌جلسه‌ای هم اگر ما را به عنوان یک روضه‌خوان می‌شناسند، این همان برکت سال‌های ابتدای طلبگی و نوکری اهل‌بیت است. * امروز وضعیت کشور درخصوص روضه مستند و صحیح به چه صورت است؟ روضه آن عیار لازم را دارد و برای روضه مستند خواندن چه باید کرد؟سنت روضه‌خوانی آن طور که از قدما به ما ارث رسیده این بوده که مردم پیش یک مقتل‌شناس یعنی کسی که در بحث مقتل استخوان ترکانده می‌رفتند تا روضه بشنوند. روضه بیان یک قضیه‌ای است در کربلا که نحوه شهادت را از زوایای مختلف نگاه می‌کردند و روضه می‌خواندند، اما متاسفانه امروز من در خیلی از جلسات می‌بینم که چنین چیزی نیست.یک اتفاق بدی که در زمینه روضه و منبر می‌افتد این است که هم واعظ و هم مداح دنبال یک پدیده جدید هستند. دوست دارند یک حرف جدیدی بزنند و یک چیزی که تا حالا نبوده است. من این را به خاطر این می‌دانم که مستمع چنین توقعی را ایجاد کرده که اگر یک حرف جدیدی نباشد برای آنها جذاب نیست.جریان کربلا سال ۶۱ هجری روز عاشورا یک بار اتفاق افتاده و رُواتی هم که اینها را دیدند، اغلب راویان دشمن بودند.‌ این قضیه تجدیدپذیر نیست و نمی‌شود در آن نوگرایی انجام داد. نحوه شهادت سیدالشهدا و حضرت ابوالفضل مشخص است. همانطور کلام امام صادق و مطالبی که فرمودند از رُوات و شاگردان مختلف به ما رسیده است، مشخص است. نمی‌شود در اینها دخل و تصرف کرد. اگر برای مستمع چیز جدیدی نگوییم نمی‌آید؟ خب نیاید! دلیل نمی‌شود یک تحریفی را در روضه ایجاد کنید و یک چیزی را که واقعاً نیست و نبوده، بیان کنید.

۲۵٫۶ مگابایت
متاسفانه در سال‌های اخیر به وفور در جلسات حرف‌هایی زده می‌شود که برای من با سابقه ۲۰ سال روضه و منبر جدید است. استناد کردن به روایت‌های ضعیف و کتب معاصرین که آنها هم شاید در این قضیه سهیم باشند، در این زمینه اثرگذار است. مطلبی نوشتند که به زعم خودشان یا در یک خوابی مشاهده کردند یا … که اینها به نظر من تحریف در روضه و روایت است. آفت این از آن جذبی که مدنظر بعضی از آقایان است، بیشتر است. ما مستمع را اینطوری تربیت می‌کنیم که هرازچندگاهی تو باید هی در روضه و روایت به روزرسانی شوی و مستمع این توقع را از واعظ دارد که حرف جدیدی بزند! قرآن ۱۱۴ سوره بیشتر ندارد، من اگر بخواهم مردم را به کلام الهی سوق بدهم باید به همین اشاره بکنم؛ اگر قرار شد که مستمع چیزی فراتر از این از من طلب کند باید این را روشن کنم نه اینکه به دل او بروم. * در روضه با اتفاقی به نام استحسان مواجه هستیم، بسیاری از این تحریفات ناشی از آن است، موافقید؟قطعاً همینطور است. به مطلبی اشاره کنم که در این تغییر ذائقه بی‌تاثیر نیست. متاسفانه ما امروز با یک فضایی در جامعه مواجه هستیم که بعضی از آقایان دست و پا می‌زنند برای دیده شدن در فضای اینستاگرام.‌ آن الگوریتم و آن کسی که این برنامه را نوشته اصلاً استراتژی‌اش این بوده که شما باید یک چیزی جدیدی ارائه کنید تا دیده شوید. می‌گویند شما باید یک تبلیغ و کالای جدید رو کنید و متاسفانه این در هیات‌های ما رسوخ کرده است؛ یعنی بعضی‌ها شاید یکی از نیت‌هایشان دیده شدن در اینستاگرام باشد و به استحسان کردن در روضه یا تعریف خواب روی آوردند.
علما و بزرگان ما که اهل روضه بودند، کسی مثل شیخ‌جعفر شوشتری در کتاب خصائص الحسینیه اشاره می‌کند و می‌گوید من روضه‌هایی که به چشم برای خودم اتفاق افتاده آوردم. شیخ جعفر مطالبی را در این کتاب می‌آورد که در هیچ کتاب مقتلی نیست. وقتی به او ایراد می‌گیرند، ایشان می‌گوید من چیزهایی که می‌دیدم را برای مردم می‌گفتند یعنی روضه‌هایی که خودش می‌دیده.می‌گوید من مجتهد بودم و فن روضه‌خوانی بلد نبودم و شب عاشورا هی گریه می‌کنم و استغاثه می‌کنم. شب عاشورا در عالم رویا به خیمه آقا سیدالشهدا مشرف می‌شود و آنجا گِلگی می‌کند که آقا شما سرباز تربیت کردید،‌ به او سلاح ندادید و از این دست حرف‌ها. امام به جناب حبیب‌بن‌مظاهر اشاره می‌کند که برو از داخل پستو یک شیرینی یا یک طعامی بیاور مهمان آمده است! شیخ‌جعفر می‌گویید جناب حبیب از پستو یک سَویق که ظاهراً یک حلوای عربی است، آورد و آقا سیدالشهدا با دست خودشان از این حلو داخل دهان من گذاشت. شیخ جعفر می‌گوید وقتی از خواب بیدار شدم دیدم هنوز شیرینی آن حلوا در کام من است. من‌بعد از آن در هر جلسه‌ای، روی هر منبری که نشستم تا گفتم صلی‌الله علیک یا اباعبدالله در و دیوار شروع به گریه کردند. آن چیزهایی که خودم می‌دیدم برای مردم می‌گفتم.یک موقع اینطور است، یک کسی در آن اجتهاد و رتبه علمی یک مکاشفه‌ای برایش اتفاق می‌افتد که باز هم برای خودش حجت است. من نمی‌توانم استناد بکنم چون شما دیدید من باید برای مردم تعریف بکنم. یک بابی برای او باز شده که یکسری حقایق را درک کند. باز در آن مرتبه علمی و در آن جایگاه این مکاشفه مربوط به آن شخص بوده و برای من حجت نیست.
اصلاً اگر قرار بوده که همه ببینند خب می‌دیدند، پس برای چه با این استغاثه بعد از یک عمر مجاهدت و اجتهاد به این مرتبه رسیده است؟ من نمی‌دانم آقا زین‌العابدین در کوفه چه دیدند که این کلام امام است، کسی که ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‌، یعنی از سر احساسات حرف نمی‌زند؛ که می‌فرماید ای کاش از مادرزاده نمی‌شدم و این صحنه‌ها را نمی‌دیدم. یعنی یک حجابی برای شیعیان است که این‌ها طبق آن مراتب‌شان می‌توانند به این مطالب ورود کنند.لذا نمی‌خواهم رد بکنم و بگویم هر کسی خواب دید دروغ است. می‌خواهم بگویم جلسه عمومی دو سه هزار نفره که هر جور آدمی داخلش می‌آید جای گفتن این مطلب نیست. لُهوف کم مطلب ندارد، شیخ عباس قمی و بقیه مقتل‌نویسان زحمت کشیدند، اگر ما آن حقایقی که در کربلا اتفاق افتاده است، بیان کنیم، مطلب کم نمی‌آوریم.امروز به خاطر مطالبی که اشاره شد، بعضی از مداحان به دل مستمعین می‌روند. روضه‌خوان‌ها عزیز لزوماً نباید هر جلسه کربلا باشد، ما که نمی‌دانیم مستمعین این جلسه با چه احوال و نیتی آمدند،‌ وظیفه شما این است که از روضه سیدالشهدا برای اینها بگویید، خواه گریه کنند و خواه گریه نکنند. حالا طرف بگوید من با این اسم و رسم به این جلسه آمدم باید یک کاری بکنم اینجا کربلا شود. برای همین تصمیم می‌گیرند، روضه را در گودی قتلگاه ببرند.
* آفت اینستاگرام را امروز در هیأت‌ها داریم که مداح و منبری ما به دنبال این است که از جلسه امشب خود، خروجی برای اینستاگرام داشته باشد. با مسوول رسانه هماهنگ می‌کند که فلان بخش امشب باید وایرال شود. نظر شما درباره این اینستاگرام زده شدن جلسات چیست؟قرآن اشاره می‌کند که شیطان بعد از آن جریانات گفت لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِين، کسی را اینجا خارج نکرد. نگفت آقای مداح چون برای امام حسین می‌خواند نه، شیطان وعده کرده، هر کجا بساط اهل‌بیت خدا پهن باشد، آن هم با لشکرش ورود پید می‌کند.شیطان به مداح نمی‌گوید فلان عمل را انجام بده، می‌گوید در این محبت خودت با امام حسین خرده‌شیشه بریز، به دل مستمع برو، بیا از کل این ۴۵ دقیقه – یکساعت، یک دقیقه اینستاگرامی اجرا کن تا کار انجام بشود و دیگر با بقیه آن کار نداشته باش!آقایان وعاظ هم همینطور، بالاخره جسته و گریخته خبرها می‌رسد. از بچه‌های گروه رسانه به ما می‌گویند که آقا منبر می‌رود و بعد هم به ما اشاره و سفارش می‌کند که فلان مطلب را که می‌گویم، یک دقیقه از آن دربیاورد که من شب آن را پست بگذارم تا دیده شود.این که می‌گویم اول نصیحت به خودم است، حضرت آیت‌الله وحید خراسانی را خدا حفظ کند، خاطرم است که سال‌هایی که محضر ایشان مشرف می‌شدم بابت کار دفتر، از آقا خواستم که ما را یک نصیحتی کنید، ظاهراً اسم ما خورده که در هیأت‌ها خدمت کنیم و منبر برویم، ایشان یک حرف جانانه‌ای زدند که همیشه آویزه گوش من بوده و است.

۱۷٫۷ مگابایت
به من فرمود: »آشیخ هیچ وقت برای رضایت مستمع و بانی مجلس نرو، برای رضایت حجت‌بن‌الحسن عسکری، بگو بیایم آقا برای تو لشکر و طرفدار زیاد کنم»، ما اگر به سمت مستمع سوق پیدا کردیم، کارمان به اینجا می‌کشد که بگوییم آقا، من الان صد تا مخاطب و فالوور دارم، این باید بعد دهه محرم، ۱۵۰ یا ۲۰۰ تا باشد؛ بنابراین ناخودآگاه باید بروم الگوریتم اینستاگرام را پیگیری کنم.آن نیت من است و به من یاد می‌دهد که چگونه منبر بروم. در منبرم باید اولش یک قلابی داشته باشم و بعد مطالب دیگری که می‌گویند.باید قدم اولی که در هیأت می‌گذاریم، روی پله اول منبر، باید بگوییم یابن‌الحسن به خاطر تو دارم این کار را انجام می‌دهم. اگر نیت‌ها صاف باشد ناخودآگاه اینها از بین می‌رود. مگر زمان آقای فلسفی و قدما که منبر می‌رفتند اینستاگرام بود؟ پدرم برایم تعریف می‌کرد که وقتی سخنرانی آقای فلسفی از رادیو پخش می‌شد، کوچه‌ها خلوت می‌شد. مخصوصاً در ماه مبارک رمضان، مردم پای رادیو می‌نشستند که از این خطیب استفاده کنند. کلام وقتی گیرا باشد و سخن از دل بربیاید، خدا این قلوب را بهم نزدیک می‌کند و دیگر دست و پا زدن و تقلا کردن برای دیدن شدن از بین خواهد رفت.* حضور اقشار مذهبی بخصوص روحانیون در فضای مجازی نیاز جدی است، در فضای مجازی خلاء توضیح در مورد اهل‌بیت وجود دارد، تا جایی که الان حجاب‌استایل‌ها و مذهبی صورتی‌ها در آن مشغول ترویج دین به نوع و زبان خودشان است، برای این خلأ چه باید کرد؟فضای مجازی امروز یک صدای بلندی است که ما می‌توانیم تبلیغ خودمان را به نحواحسن انجام بدهیم. زمان پیغمبر این بلندگو در قالب منبر بود. همان کار معاویه ملعون که در تخریب ظاهری شخصیت امیرالمومنین می‌خواست انجام بدهد، از فضای منبر استفاده کرد.
کار ما از اسمش مشخص است یعنی تبلیغ، یعنی باید پیامی را برسانیم اما چرا دچار آفت می‌شویم؟ چون متاسفانه از چهارچوبی که برای تبلیغ قرار گرفته، خارج می‌شویم. ما باید از این فضاها استفاده کنیم و باید استفاده شود.ما الحمدلله به برکت اهل‌بیت، ۲۵۰ سال روایت و حدیث داریم که اینها بهترین مفسرین دین، قرآن و سنت پیغمبر هستند، علی‌بن‌الموسی‌الرضا در کلام‌شان می‌فرماید فَإِنَّ اَلنَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ كَلاَمِنَا لاَتَّبَعُونَا به نظرم این باید برای هر مبلغ یا هر منبری نصب‌العین قرار بگیرد. حضرت رضا می‌فرماید شما نمی‌خواهد اضافه بگویید، همان کلام ما را به مردم برسانید، مردم عاشق ما می‌شوند و از ما تبعیت می‌کنند. فعل ما را بدون سانسور، بدون اینکه خودتان در آن دخل و تصرفی کنید به مردم بگویید مردم عاشق ما می‌شوند. پس نظرم این است که اگر قرار است یک اهل تبلیغی وارد فضای مجازی شود با چهارچوب خودش باشد، ابابصیر یکی مطلبی از امام صادق(ع) پرسیده، امام صادق در آن برهه زمانی و در آن شرایط فلان دستور را به ابابصیر داده و این دلیل نمی‌شود من بیایم در فضای مجازی بگویم اگر فلان مشکل را دارید به این ذکر عمل کنید! در سال‌های تحصیل که موفق بودم خدمت ایشان بهجت برسم، خیلی‌ها می‌آمدند از ایشان سوال می‌پرسیدند و طرح مساله می‌کردند. خدا را شاهد می‌گیرم که ایشان در همه مراجعات می‌فرمودند انجام واجبات ترک محرمات، یعنی هر کسی از آیت‌الله العظمی یا کاسب پیش او می‌آمد، می‌گفت آقا شما از من ذکر می‌خواهید، من بالاترین ذکر را به شما می‌دهم. ذکر عملی به شما می‌دهم گناه را ترک کنید و واجبات را انجام دهید.

۳۱٫۸ مگابایت
متاسفانه ما امروز می‌بینیم در فضای مجازی طرف با هر شکل و شمایلی بدون اینکه عقبه درسی و بنیه علمی او مشخص باشد، به مردم ذکر توصیه می‌کند. یک صفحه‌ای بود که خیلی اصرار داشت که با این ذکر یک ماهه حاجت می‌گیرید. رفتم برای او نوشتم حاجت من خانه خریدن است اگر بعد از یک ماه نگرفتم شما ضمانت می‌کنید؟! مردم گرفتارند و دچار مسائل، مشکلات اقتصادی و اخلاقی هستند، این سوار شدن بر جهل مردم است، این غلط است. اگر هم قرار است تبلیغی انجام شود، من نمی‌گویم مردم از نهج‌البلاغه و صحیفه سجادیه و قرآن نگویند اما روی محکمّات مردم را آگاه کنند، نه روی مطالبی که جز متشابهات است و در دکان هیچ عطاری پیدا نمی‌شود.بسیاری از این مشکلات نگاه از رویکرد مشهور این روزها یعنی صورتی نگاه کردن به دین است؟امروز متاسفانه افرادی در فضای مجازی به دنبال ترویج اسلام صورتی هستند. مردم دنبال یک دین راحت هستند، یعنی استقبال می‌کنند از اینکه به آنها گفته شود که تو اگر هر کاری کردی یک قطره اشک بریز، کارت درست می‌شود! هر کاری انجام دادی یکبار به کربلا بیا، گناه‌های تو بخشیده می‌شود. واقعاً حق مطلب اینطوری نیست. من بررسی کردم در هر کجا اگر ثوابی برای زیارت سیدالشهدا نوشتند، اگر گفتند به واسطه هر قدمی که می‌آیی ثواب یک حج و عمره می‌دهند، اگر آمدی چشمی تر کردی، چنان و چنان،‌ این‌ها با قید معرفت آمده است. ما متاسفانه قسمت اولش را می‌گوییم آن قید معرفت را نمی‌گوییم. نمی‌گوییم این اشک باید کارساز باشد. این کربلا آمدن باید تو را عوض کند. همانطور که زهیربن قین وجلی را عوض کرد، همانطور که وهب بن عبدالله را عوض کرد.
یعنی خاصیت کربلا آمدن این است که انسان را متحول کند. جناب حربن یزید ریاحی که اشاره کردم وقتی به کربلا آمد غرق در آتش بود،‌ آب را روی خیمه امام حسین بست و جلوی امام حسین را گرفت و این بزرگترین جنایت بود که کسی می‌توانست در حق امام حسین کند؛ اما وقتی برگشت و توبه کرد، حضرت گفت سرت را بالا بگیر.از این اشک و مجالس و حتی روضه‌هایی که شب‌ها شرکت می‌کنیم، جوان‌ها باید توقع داشته باشند که من امشب که آمدم شب پنجم محرم، با شب قبل باید فرق کرده باشم. توقع کند که ایمانم باید افزایش پیدا کرده باشد. معرفتم افزایش پیدا کرده باشد. این دفعه که به کربلا رفتم باید با دفعه قبلم فرق داشته باشد.متاسفانه به خاطر عوامل مختلف داریم این را جا می‌اندازیم که نزد امام حسین اگر هم کاری نکردی و تحولی در تو ایجاد نشد، باز هم تو ارج و قرب داری. من منکر این حرف نیستم اما این برای نوکر و سینه‌زن امام حسین زشت است که هر سال در کلاس اول بماند و رفوزه بشود! مکتب امام حسین مکتب ترقی و ایمان و معرفت است.* تمام آنچه که تاکنون بحث شد، همه در باب جذب جوانان به اهل‌بیت یا مجالس اهل‌بیت و هیأت است، اینها مسیرهایی است که افراد به اشتباه می‌روند، مسیر درست چیست و ما برای جذب جوان چه کار باید بکنیم؟ما اگر اهل‌بیت را در حد معرفت، به جوان‌ها بشناسانیم، جوان‌ها راه خودشان را پیدا می‌کنند. در روز عاشورا امام حسین، همه جور آدمی حاضر بود یعنی همه چیز داخلش است؛ مثل جناب حبیب‌ها دارد، مثل مسلم‌بن عوسجه‌ها دارد، اینها کسانی بودند که بالای ۹۰ سال خداوند را عبادت کرده بودند. نور شب‌زنده‌داری و نماز شب در چهره آنها مشخص بود، اما تازه‌رسیده‌هایی مثل وهب‌بن عبدالله نصرانی را هم سیدالشهدا داشت.
امام حسین کسانی را با خودش آورده بود که اصلاً با این مسیر غریبه بودند. به نظرم جوان‌ها باید حواس‌شان باشد، چون هر کسی در زندگی خودش یک نقطه طلایی، یک لحظه و یک آنی را دارد که اگر به آن توجه کند، آن یک آن می‌تواند ورق زندگی‌اش را عوض کند. الحمدلله همانطور که اشاره شد امام صادق فرمود شیعیان ما از اضافه گل ما هستند یعنی ما این فطرت پاک را در دل‌هایمان داریم، منتظر یک جرقه و اشاره هستیم. برای حربن‌ یزید ریاحی، آن مکالمه‌اش با سیدالشهدا که وقتی آمد محضر سیدالشهدا، امام حسین به او رو کرد، حضرت فرمود مادرت به عزایت بنشیند! این به زعم من یک تشر است، امام حسین برای بعضی‌ها نامه می‌فرستد مثل حبیب، به بعضی‌ها تشر می‌زند. یعنی انسان‌ها با هم مختلف هستند، گاهی وقت‌ها باید تشر بزنید تا حواس طرف جمع باشد. برای حر اینطوری بود، آقا به او گفت مادرت به عزایت بنشیند! حر رو کرد به امام حسین، گفت حسین هر کسی در این سرزمین من را نشناسد، تو من را خوب می‌شناسی، به من می‌گویند حربن‌یزید ریاحی، تو امروز به من می‌گویی مادرت به عزایت بنشیند! والله آستین من پر از حرف است،‌ من می‌توانم جواب تو را بدهم ولی هر چه نگاه می‌کنم می‌بینیم مادر تو فاطم ه‌زهراست، دهان من دیگر بسته‌ست! من چه بگویم؟! حر یک احترام به صدیقه طاهره(ص) گذاشت، ورق زندگی‌اش عوض شد و برگشت، یعنی از آن لحظه حیاتی‌اش استفاده کرد.
لینک کوتاه : https://danarazavi.ir/?p=1380

نوشته‌های مشابه